برچسب : نویسنده : faseleh20 بازدید : 14
برچسب : نویسنده : faseleh20 بازدید : 11
برچسب : نویسنده : faseleh20 بازدید : 16
برچسب : نویسنده : faseleh20 بازدید : 10
پنجره های خاک گرفته مان هوای باز شدن ندارند
هر لحظه دورتر می شویم از هم ، هر برگی که از تقویم ورق می خورد بیشتر فراموش می شویم
دلخوشی کجاست در رزوهایی که تشنه رفتن اند
یک مشت خاطره ی گیج، خواب را از چشم های روشن شهر ، ربوده اند.
برچسب : نویسنده : faseleh20 بازدید : 12
برچسب : نویسنده : faseleh20 بازدید : 17
دوباره روزهایمان مزه ی لواشک خواهد داد توی سینی استیلِ لب پشت بام .. معجزه،چشم های مشکی ات بود که لای روزهای تقویم سقوط کرد . بعد از جای خالی ات ، بی دلیل ترین آدم زمین برای نجات پیاده رو های خیابان ولیعصر از بی شعری ، کمپین می سازد و به کافه ها گل سرخ می دهد و مطمئن است روزی برق سنگ های مرمر ساختمان کنار خیابان ، چشم تهران را می گیرد.
برچسب : نویسنده : faseleh20 بازدید : 12
نور ماه از ناودان ها فرو میریزد ، شب می درخشد
تهران خیال بودنت را جشن گرفته است
مهاجرت اجباری...برچسب : نویسنده : faseleh20 بازدید : 8
به جا اینکه زیر رگبار بارون و دونه های برف ، بخار نفس جلوی چشممون رو بگیره ، هوای خاکستری با خیابونای پر از بوق و آهن راه نفسمون رو تنگ کرد. پاییز امسالم اینجوری بود مثل یه زمستون خشک واستخون سوز. نوار تکراری صبح ظهر شب دریغ از یه لبخند از ته دل دریغ از دو تا دست گره خورده دریغ از یک بیت شعر برای پادشاه فصل ها..یلدا هم دیگه قصه نمیگه برامون، خیلی وقته غصه داره
برچسب : نویسنده : faseleh20 بازدید : 11
برچسب : نویسنده : faseleh20 بازدید : 53